تبخیر میشود آهسته زندگی
خورشید مرگ چه نزدیک و مستقیم
میتابدش به عمد.
رؤیای سیل وساحل ودریا ورود
آرام دردل دریای خاک، میرود فرو.
با باد بعد که برخیزد از زمین،
تنها نشانیش اینجا، تمام میشود.
درخاطر مشوش و داغ لوارها
"یادی"است حقیر که میماندش از او.
ازماگذشت...
بیچاره رود خروشان گمگشته از مسیر
بیچاره برکهٔ در دست خاک اسیر...
لعنت به آفتاب داغ وکشندهٔ کویر.