چنانم قُرص درایمـــان پیروزیّ مردم، این ستمـگرراکه باور میکنم صبر دماوند و سخــــای ماه واخترراجـــــدایی سپیدی از سیــــــاهیّ شب اما، نرم و آهستهچه سان آرد سحر، آنگه برآردشاه آتشزای خاورراشکست تیغهٔ تیزتبردرجنگ با جنـــــگل، همه شمشاداگرچه برزمین انداخته قــامت، بسی سرووصنوبرراگذار مـــــاهی آزاد دریاها، زصــــدها سدّ ودام مرگرسد برمقصد مقصود وگیردعاقبت، رود مقـــــدّر رابه آرش،پهلوانایرانپرستحانبهکف،درموقع پرتابفداکردجانوجابگذاشتمردانی چو"فرزاد کمانگر"راعقاب تیزچنــــگ وتیزپـــــروازی به نام پاک آزادیکه اوج آسمان خواهد،گشایدراستین شهبال وشهپرراهلایزدان پاک حامی میهن!بهجان خواهم که بازآرینجات ملّت ایران، زاهریمن به سرقت برده افسر را
ارسال به:
0 نظرات:
ارسال یک نظر